نقش عوامل رواني در بروز سوانح و حوادث
قدر زندگي را بدانيم و با بي احتياطي و غفلت آنرا به خطر نيندازيم
شرايط روحي رواني پرسنل عامل تعيين كننده در كليه فعاليتهاي سازمان از جمله شرايط ايمن سازي محيط هاي كار مي باشد . حوادث بسياري در اثر تنشها ، اضطرابها ، و فشارهاي روحي ناشي از شرايط نامطلوب محيط كار ، نارضايتي از مديريت و سرپرستي، روابط ناجور بين پرسنل ، خستگي ، كار يكنواخت ، كار بيش از يك شيفت ، و مسايل و مشكلات خانوادگي و اقتصادي بوجود ميآيد .
در خيلي از موارد وقتي علت سانحه اي بررسي ميشود فقط نقص ابزارآلات و ماشين آلات ، و وسايل حفاظت فردي و عمومي مورد توجه قرار ميگيرد ، در صورتيكه اگر قضيه همه جانبه و كامل مورد توجه و بررسي قرارگيرد ممكن است به عامل انساني بر بخوريم مانند عدم رعايت دستورالعمل هاي ايمني ، فقدان يا كمبود آموزش كافي ، يا شرايط روحي نامناسب افراد .كه در اينجا به بعضي از اين شرايط اشاره مي كنيم :
1- هوش افراد :
افراد با ضريب هوشي بالا در اكثر موارد به موقع خطر و احتمال وقوع خطر را پيش بيني كرده و به موقع واكنش نشان داده ، باعث جلوگيري از سانحه و يا به حد اقل رساندن خسارت سانحه ميگردند ، اما افرادي كه ضريب هوشي آنها پايين تر از حد نرمال است در پيش بيني به موقع خطر و در نتيجه در واكنش به موقع مشكل دارند .
2- شخصيت افراد :
هر فردي از نظر شخصيتي براي شغلي مناسب است ، همه افراد براي همه مشاغل مناسب نيستند ، روانشناسان معتقدند شخصيت افراد رابطه مستقيمي با وقوع سانحه دارد ، افراد محتاط و افرادي كه ميزان مسئوليت پذيري آنها بالا تر است و افرادي كه منظم تر و منضبط ترند كمتر دچار سانحه ميگردند . و بالعكس شخصيتهاي هيپومانيك ،تحريك پذير و ماجراجو ، شخصيتهاي انفجاري ،كمدي و بي خيال ، نامنظم و بي ثبات ، وشخصيتهاي نمايشي بيشتر دچار حادثه ميشوند.
3-خستگي :
روانشناسان صنعتي معتقدند هر مقدار بر ميزان خستگي افراد افزوده شود احتمال وقوع سانحه نيز افزايش مي يابد معمولا ميزان سانحه در اولين ساعات كارپائين تر و در آخرين ساعات كار بيشتر است .
وقتي فرد خسته نيست ، و احساس راحتي مي كند و نشاط دارد تمركز فكري وي نيز بهتر ، تحمل فرد بيشتر، واكنش فرد سريعتر ،نوع واكنش و رفتار ظريف تر ،و هدفمند تر است و بالعكس هر چه بر ميزان خسنگي فرد افزوده مي شود رفتار فرد از ظرافت و هدفدار بودن در مي آيد ، ناپخته تر مي شود ، واكنش ديرتر صورت مي گيرد ، و تسلط فرد در واكنش هماهنگ و به موقع و سريع در مي آيد .
4-بيماريهاي روحي :
بيماريهاي روحي بيشترين درصد ميزان سانحه را در مقابل عوامل ديگر ايجاد ميكند ، اضطراب ،افسردگي ، وسواس ، سوء ظن و بدگماني ،ترس ، جنون ، اعتياد ، تشنج و صرع ،و.... همه مي توانند علت بوجود آمدن سانحه گردند .
بطور خلاصه ميتوان گفت عوامل انساني بخصوص وضعيت رواني افراد ( چه وضعيتهاي رواني كه پاتولوژيك محسوب نميشود مثل خستگي ، مشكلات مادي و اقتصادي ، مشكلات خانوادگي ، عدم تمركز فكر لحضه اي ، هوش ، شخصيت ، شغل دوم ، اضافه كاري ،و چه وضعيتهاي رواني پاتولوژيك يا بيمارگونه وغير طبيعي مثل اضطراب ، افسردگي ، وسواس ، سوء ظن و بدگماني ،ترس ، جنون ، صرع ، اعتياد ،....) بالاترين ميزان علت سانحه را باعث مي گردند .
و براي پيشگيري از سانحه و كاهش علل بوجود آورنده آن :
1- انرژي هاي مادي و معنوي را بجاي صرف در جبران خسارات سانحه و فرد سانحه ديده ، بايد براي از بين بردن علل بوجود آورنده آن صرف كرد .
2- . ايجاد شرايط روحي مناسب و كم كردن استرسهاي رواني در محيط كار امري ضروري و حياتي است.
3- آموزش بهداشت رواني براي پرسنل ( آموزش استرس يا فشار رواني چيست ؟علايم آن كدام است ؟ علل آن ، بيماريهايي كه ايجاد ميكند ، آموزش راهكارهاي بالا بردن روحيه ،آموزش راهكارهاي بهبود روابط در محيط كار ، ) هم براي بالا بردن روحيه پرسنل و هم براي مديران و سرپرستان جهت شناخت صفات و خصوصيات انساني كه با مشاهده تغيير روحيات و مسائل خلقي پرسنل بتوانند بموقع به آنها كمك كرده ،در مورد ادامه عملكرد آنها نيز تصميم بگيرند .
4- استفاده هر چه بيشتر و راحت تر از خدمات مراكز مشاوره روانشناسي براي كاركنان .
به اميد روزي كه هيچ سانحه اي در هيچ كجاي كشور عزيزمان اتفاق نيفتد
پـاكــزاديان
روانشناس باليني